دو وقف نامه کتاب از عهد صفوی
وقف کتاب رایجترین نوع وقف در میان مسلمانان بوده که در این مطلب به دو وقف نامه کتاب از عهد صفوی اشاره خواهیم کرد
مقدمه:
وقف کتاب شاید رایجترین نوع وقف در میان مسلمانان بوده است. از وقفنامههای مربوط به آن آگاهیهای تاریخی بسیاری استفاده میشود، و نشر آنها زوایای تاریخی بسیاری را روشن خواهد کرد.
از جمله این وقفنامهها وقفنامه کتابهای مدرسه چهارباغ اصفهان است.
که امروزه به مدرسه حضرت امامصادق علیهالسلام تغییر نام یافته است. این وقفنامه به سال 1120هـ.ق پس از تکمیل بنای مدرسه انشا شده و واقف شاه سلطانحسین صفوی است. وقفنامه خود مدرسه مورخ سال 1118هـ.ق در شماره هشتم همین فصلنامه (صص112ـ 118) چاپ شده است.
وقفنامه کتابهای مدرسه چهارباغ در اصل بدین منظور انشا شده که روی هریک از کتب وقفی آنجا نوشته شود، ولی متأسّفانه همه یا اغلب آن کتابها از بین رفته است و عجالة نگارنده به یاد ندارد که کتابی از موقوفات مدرسه چهارباغ را دیده باشد.
این وقفنامه بهطور مجزّا در چهار برگ نوشته شده و در کتابخانه مرحوم آیتاللّه مرعشی، قدّسسرّه، به شماره 9607 نگهداری میشود و در فهرست آن کتابخانه (ج25، ص7ـ 8) معرفی شده است.
تاریخ انشای این وقف سال 1120هـ.ق است، ولی تاریخ نوشتن این نسخه دانسته نیست و به گفته فهرستنگار محترم کتابخانه مهری که در صفحه آخر است مهر بادامی شاهحسین صفوی است. در این نسخه آیهها زرّین و نام شاه به شنگرف نوشته شده و روی برگ اول یادداشتی به تاریخ 1246هـ.ق مشهود است. احتمالاً این چهاربرگ در اصل در آغاز کتابی از کتب موقوفه مدرسه بوده و سپس جدا شده است.
وقفنامه دیگر، وقفنامه کتابهایی است که از درآمد حمّام موقوفه نقش جهان استنساخ شده است. حمّام نقش جهان اصفهان را، چنانکه از محتوای این وقفنامه برمیآید، شاهسلیمان صفوی وقف کرده بوده است.
این وقفنامه انشای علامه محمدباقر مجلسی، قدّساللّه روحه، است که در آغاز کتابهایی که از درآمد حمّام مذکور استنساخ میشده مکتوب میشده است. اینجانب اکنون سه نسخه سراغ دارم که از این درآمد استنساخ شده و موجود است؛
یکی نسخهای از اربعین علامه مجلسی، قدّسسره، متعلّق به کتابخانه مدرسه علوی خوانسار ـ که آن را در فهرست نسخههای خطی کتابخانه مذکور (چاپ شده در آینه پژوهش شماره 22، ص93) شناساندهام و دیگری نسخهای از المسترشد فی امامة أمیرالمؤمنین علیهالسلام از محمد بن جریر طبری است که در کتابخانه حسینیه شوشتریها در نجف تا این اواخر موجود بوده است.
شیخ آقابزرگ طهرانی، قدسسرّه، در ذریعه (ج21، ص9) از این نسخه یاد کرده است، و نیز در فهرست نسخههای خطی کتابخانه مذکور (نشریه نسخههای خطی، شماره 11ـ12، ص810) به شماره 890 شناسانده شده است.
از این نسخه در تصحیح تازه کتاب المسترشد استفاده شده و تصویر وقفنامه در آغاز این کتاب (ص94) کلیشه شده است و سومی نسخهای از کتاب سلیم بن قیس است که در کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران به شماره (29د) نگهداری میشود.
این دو وقفنامه اخیر هیچیک تماما به خط علامه مجلسی، قدسسره، نیست، و تنها دو سطر آخر آن که تاریخ وقف است در نسخه المسترشد به خط علامه مجلسی، قدسسرّه، است، و نقش مهر شریف وی که ظاهرا «محمد باقرالعلوم» است پایین هر دو دیده می شود. ولی وقفنامه نسخه اربعین تماما به خط مبارک علامه مجلسی طیّباللّه رمسه است.
اینک متن این وقفنامه ها:
وقفنامه کتابهای مدرسه چهارباغ اصفهان
بسماللّه الرحمن الرحیم
حمدی که واقفان اسرار ملک و ملکوت، و ثنائی که عارفان معالم قدس و جبروت، گزارش آن را دیباچه صحایف معرفت و دانائی دانند، و ادای آن را مقدمه کتاب فهم و شناسائی خوانند، خداوند علامالغیوب را رواست که آیات وحدت ذات بیچون، و آثار قدرت کامله از قیاس بیرون را به بیان قلم «کن فیکون» بر اوراق لیل و نهار، و صفحات اجزای روزگار، تحریر و بیان فرمود تا طالبان علوم ربّانی، و جویندگان معارف ایمانی، به کنوز حقایق دانشوری، و رموز دقایق هنرپروری، راه برده، عالم احکام کتابهای آسمانی، و کاشف استار از وجوه الفاظ و معانی گردند.
و رسائل صلوات تامّات، و مجموعههای تسلیمات نامیات، وقف مسکن رسول مبین و صاحب مقام امین، و اوصیای گزین و اولاد معصومین او، صلواتاللّه علیهم أجمعین، را شاید که به تعلیم اصول و فروع دین، و ارشاد به حقّالیقین، صاحبان مدارک و أفهام، و سالکان مسالک پیروی ائمه انام را به منتهیالمطلب فوز ابدی، و حیاةالقلوب سعادت سرمدی رسانیدند، و به هدایت کافیه و دلالت وافیه، سبق جوانان مدرسه ایجاد، و وظیفهخواران زاد معاد را قابل مراتب عالیه ایمان، و ساکن حجرات بهشت جاویدان گردانیدند.
امّا بعد، کشّاف مضامین صدق مفاد، شرح این مقاصد خیر بنیاد است که چون نوّاب کامیاب خلائقمآب، شاهنشاه دینپناه، ظلّاللّه المنصور المؤیّد من عنداللّه، بانی مبانی شریعتپروری، مشیّد ارکان معدلت گستری، باسط بساط عدل و داد، ماحی آیات جور و بیداد، بنده خاکسار آستان سیّد انبیا، چاکر دربار سرور اولیا و اصفیا، خادم عتبات ائمه اثناعشر، مروّج سنن سنیّه حضرت خیرالبشر، علیهم صلواتاللّه الملکالأکبر، واسطه نظام لیالی و ایّام، شیرازه اوراق شهور و اعوام، گردونرفعتی که عنوان منشور باهرالنور شهریاریش به طغرای غرّای «قل اللهمّ مالک الملک تؤتیالملک من تشاء» مطرّز و موشّح است؛ آسمانشوکتی که دیباچه فرمان فرمانفرمایی و جهانداریش به سرلوح زیبای «وآتیناه ملکا عظیما» مزیّن و منقّش است؛ صاحبنسب بزرگوار نبوی، فائزحسب بااعتبار علوی، پشت و پناه اهل ایمان، مظهر آثار لطف و احسان، سلطان سلاطین زمان، پادشاه پادشاه نشان؛ السلطانابنالسلطان والخاقانابنالخاقان، ابوالمظفّر أبوالمنصور شاه سلطانحسین الصفوی الموسوی الحسینی بهادرخان، مدّاللّه تعالی ظلال معدلته علی مفارق الأنام و جعل دولته متّصلةً بدولة [المهدی] علیهالصلاة والسلام، پیوسته انتشار قواعد علوم دین مبین، و اشتهار شعائر شرائع ملّت مستبین حضرت سیّدالمرسلین، علیه افضل صلواتالمصلّین، و تکثیر علمای دین، و ترفیه طالبان علوم سعادتمدار، و تهیئه اسباب تحصیل و تمهید مایحتاج تکمیل آن قوم نبیل را منظور نظر کیمیا اثر، و مرکوز ضمیر منیر حقپرور عدالتگستر نموده، و از خالص مال حلال، مدرسه عدیمالمثال در جنب چهارباغ دارالسلطنه اصفهان،
صانها اللّه تعالی عن طوارق الحدثان، به جهت مسکنی و مأوای ایشان احداث و بنا فرمودهاند، و به فضل خالق انام، آن نیکومقام رتبه اتمام یافته.
لهذا از جمله تهیئه اسباب تحصیل آن فریق توفیقنشان، که تیسیر آنها منظور آن خسرو اهل زمان است، این کتاب را با سایر کتبی که در ظهر هریک وقفیه به همین شرح مرقوم گردیده است، قربةً الیاللّه تعالی و طلبا لمرضاته وقف صحیح لازم مؤبّد شرعی، و حبس صریح جازم مخلّد ملّی نمودند بر شیعیان اثناعشریه، کثّرهم اللّه تعالی بینالبریّة، به این نهج که همیشه در ضبط و تحویل کتابداری که به جهت مدرسه مبارکه مزبوره تعیین میشود،
بوده، هریک از طلبه عظام سکنه مدرسه مذکوره که محتاج به آنها باشند، به تجویز مدرّس مدرسه مزبوره بگیرند، و به قدر احتیاج نگاه داشته از آن منتفع شوند، و زیاده از قدر احتیاج نگاه ندارند. و اگر کسی از شیعیان غیرساکنین آن مدرسه محتاج به آنها باشد و خواهد، بعد از تجویز مدرّس، قبض به مهر به کتابدار مذکور سپارد، و کتاب را گرفته به قدر احتیاج نزد خود نگاه داشته از دارالسلطنه اصفهان بیرون نبرد،
و اگر مدرّس، خاطر به او جمع ننماید و مناسب داند رهن از او گرفته کتاب را به او دهد. و هریک از کتب مزبوره که بردن آن به مشاهد مشرفه به جهت زیارات و سایر اعمال مرغوبه و عبادات مناسب باشد، اگر کسی خواهد و محل اعتماد مدرّس باشد، یا رهن دهد، بعد از تجویز مدرّس و قبض به مهر او جایز است که آن کتاب را به موعد معیّن به نحو مزبور از اصفهان بیرون برد،
و بعد از انتفاع و رفع رجوع بازآورده به کتابدار سپارد، و به هر تقدیر در محافظت آن از تضییع و تلف، کمال اهتمام و سعی نمایند، و مادام که در اصفهان باشد هر ششماه یک مرتبه به نظر مدرّس رسانند تا خاطر خود را از وجود و ضایعشدن آن جمع نماید، و هرگاه باز خواهند و مدرّس اذن جدید دهد باز برده به نحو مسطور از آن بهرهیاب گردند.
و مدرّس مدرسه مبارکه مزبوره در باب منتفع شدن ارباب احتیاج، بل کافّه طلبه علوم و شیعیان از آنها و ضبط از تلف و ضایع شدن، نهایت سعی و اهتمام در هریک از مراتب مزبوره فوق به لوازم آن قیام نماید.
و اعلیحضرت واقف، حرسهاللّه تعالی من جمیعالمخاوف، شرط شرعی فرمودند که کتب مزبوره را نخرند و نفروشند و نبخشند و رهن ننمایند، و در عرصه زوال و انتقال درنیاورند و جمعی که به جهت انتفاع، آنها را نگاه میدارند معطّل نگذارند. و هرگاه اهل علم از آنها منتفع شوند در اوقات شریفه، آن ولیّ نعمت عالمیان و قبلهگاه جهانیان را به دعای خیر یاد نمایند.
تغییردهنده وقف مزبور به لعنتاللّه و نفرین حضرت رسالتپناهی و ائمه معصومین، صلواتاللّه علیهم أجمعین، گرفتار گردد. «فمن بدّله بعدما سمعه فإنّما إثمه علیالذین یبدّلونه إنّ اللّه سمیع علیم»
و اعلیحضرت واقف، جعلهاللّه تعالی آمنا من جمیعالمخاوف، و واقفه علی سبیلالهدی فی کلّالمواقف، ثواب این وقف را قربةً إلیاللّه تعالی هدیه نمودند به ارواح مطهّره حضرات مقدّساتِ سدرهمرتباتِ عرشدرجات، علیهمالسلام، که اوّل ایشان حضرت رسول امین، مختار جناب ربّالعالمین، مقصود از ایجاد افلاک، مخصوص به خطاب لولاک، خاتم انبیا، صلیاللّه علیه و آله و سلّم، و آخر ایشان خاتم اوصیا، هادی راه هدی، به امر خدا غایب، امر و زمان را صاحب، امام بحقّ، پیشوای مطلق، حجّةالرحمن، صلواتاللّه و سلامه علیه، است.
و کان تحریر ذلک فی شهر ربیعالثانی [کذا، والصواب: ربیعالآخر] من شهور سنة عشرین و مائة بعد الألف منالهجرة المقدّسة النبویه، علی مهاجرها آلاف صلاة وسلام و تحیّة.
وقفنامه کتابهایی که از درآمد حمام نقش جهان اصفهان استنساخ شده است
هوالواقف علی الضمائر
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه و سلام علی عباده الذین اصطفی
أمّا بعد فهذا الکتاب المستطاب ممّا عمل و صنع و استنسخ من نماء الحمّام الواقع فی أراضی نقش جهان ببلدة إصفهان، من اوقاف السلطان الأعظم والخاقان الأعدل الأکرم، [ملجأ الأکاسرة و ملاذ القیاصرة، کهفطوائف الاُمم، مولی ملوک العرب والعجم، ناصب رایات العدل والإنصاف، ماحی آثار الفجور والاعتساف] (1)
حیی مراسم الشریعة الغرّاء، مشیّد قواعد الملّة البیضاء، ممهّد أساس الدین المبین، و مروّج آثار آبائه الطاهرین، أعنی السلطان ابن السلطان والخاقان ابن الخاقان، أباالمظفّر سلطان سلیمان الموسوی بهادرخان، شدّاللّه أطناب دولته بأوتاد الخلود، .
و زیّن سریر سلطنته بدُرر العزّ والسعود، فوقفته بأمره الأعلی علیالشیعة الإمامیة الاثنی عشریة وقفا بتّا بَتلاً لایُباع و لایشتری، و لایوهب و لایحبس عن مستحقّه. [و علی من أخذه أن لایحبسه مع عدم حاجته إلیه، و أن یرّده إلیالمتولّی أو من یقوم مقامه فی کلّ ستّة أشهر مرّةً، و مع عدم قضاء وطره یأخذه بإذنٍ جدید] (2)
و جعلت تولیته والنظر فیه (لنفسی ثمّ لمن عیّنتهُ لتولیة أوقافی، لمّ لمن عیّنه هذا المتولّی، و هکذا، ثمّ إلیالعالم المحدّث الصالح المتوطّن فی بلدة إصفهان) (3) [للسیّد الأیّد، الفاضل الکامل، التقی الذکی، الأمیر عین العارفین القمی، وفّقهاللّه تعالی لمراضیه، ثمّ لمن عیّنه السیّد لذلک، و هکذا، ثمّ إلیالعالم المحدّث الصالح المتوطّن فی بلدة قم أو بلدة إصفهان، صانهما اللّه عنالحدثان] (4) و مع التشاحّ إلی من أخرجته القرعة منهم. «فمن بدّله بعدما سمعه فإنّما إثمه علی الذین یبدّلونه».
و کتب الداعی لخلود الدولة القاهرة: محمّد باقر بن محمّدتقی المجلسی، عفی عنهما، فی شهر (ذیالقعدةالحرام) (5) [رجب الأصبّ] (6).
لسنة خمس و تسعین بعد الألف [الهجریة] (7).
والحمدللّه أوّلاً و آخرا، و صلّیاللّه علی سیِّدالمرسلین محمد و عترته الأکرمین.
محل مهر علامه مجلسی
این صورت وقفنامهای است که در نسخه اربعین و المسترشد آمده است و چنانکه ملاحظه میشود وقفنامه اربعین و المسترشد هر دو به سال 1095هـ.ق نوشته شده است، ولی وقفنامه کتاب سلیم به سال 1107هـ.ق نوشته شده، و چون تفاوتهای بسیاری با آن دو وقفنامه دارد، متن کامل آن را هم میآوریم:
بسماللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه و سلامه علی عباده الذین اصطفی، أمّا بعد فهذا الکتاب المستطاب ممّا عمل و صنع و استنسخ من نماء الحمّام الواقع فی أراضی نقش جهان ببلدة اصفهان، من اوقاف السلطان المشکور المبرور المحبور، الواصل إلی رحمةاللّه الغفور، ناصب رایات العدل فی زمانه، و مروّج الدین المبین فی عهده و أوانه، الخاقان الغریق فی بحار الرحمة والغفران، السلطان سلیمان، رفعهاللّه إلی أعلی غُرَف الجنان فی روحٍ و ریحان، فوقفتُه بـأمره الأعلـی ـ حسبـما رسمه فی الوقفیة الشرعیة و شرطه فی الحجّة الملیة ـ علی الشیعة الإمامیة الاثنیعشریة وقفا بتّا بَتلاً لایباع و لایشتری و لایوهب و لایُحبس عن مستحقّه. و علی من أخذه أن لایحبسه مع عدم حاجته إلیه، و أن یرّده إلی المتولّی أو من یقوم مقامه فی کلّ ستّة أشهر مرّةً، و مع عدم قضاء وطره یأخذه بإذنٍ جدید.
و جعلتُ تولیته والنظر فیه لنفسی ثمّ لمن عیّنتهُ لتولیة أوقافی، ثمّ لمن عیّنه هذا المتولّی، و هکذا، ثمّ إلیالعالم المحدّث الصالح المتوطّن ببلدة إصفهان، و مع التشاحّ إلی من أخرجته القرعة منهم. «فمن بدّله بعدما سمعه فإنّما إثمه علیالّذین یبدّلونه».
و کتـب الداعی لخلـود الدولـة القاهـرة: محمّدباقـر بن محمّـدتقی المجلسی، عفی عنهما، فی شهر ربیـعالأوّل سنة سبـع و مائة بعـد ألف، والحمـدللّه أوّلاً و آخـرا، و صلّـیاللّه علی سیّدالمرسلین و عترته الأکرمین.
محل مهر علامه مجلسی قدّس سرّه
نویسنده: رضا مختاری
این مقاله در تاریخ 1403/4/19 بروز رسانی شده است:
از جمله این وقفنامهها وقفنامه کتابهای مدرسه چهارباغ اصفهان است.
که امروزه به مدرسه حضرت امامصادق علیهالسلام تغییر نام یافته است. این وقفنامه به سال 1120هـ.ق پس از تکمیل بنای مدرسه انشا شده و واقف شاه سلطانحسین صفوی است. وقفنامه خود مدرسه مورخ سال 1118هـ.ق در شماره هشتم همین فصلنامه (صص112ـ 118) چاپ شده است.
وقفنامه کتابهای مدرسه چهارباغ در اصل بدین منظور انشا شده که روی هریک از کتب وقفی آنجا نوشته شود، ولی متأسّفانه همه یا اغلب آن کتابها از بین رفته است و عجالة نگارنده به یاد ندارد که کتابی از موقوفات مدرسه چهارباغ را دیده باشد.
این وقفنامه بهطور مجزّا در چهار برگ نوشته شده و در کتابخانه مرحوم آیتاللّه مرعشی، قدّسسرّه، به شماره 9607 نگهداری میشود و در فهرست آن کتابخانه (ج25، ص7ـ 8) معرفی شده است.
تاریخ انشای این وقف سال 1120هـ.ق است، ولی تاریخ نوشتن این نسخه دانسته نیست و به گفته فهرستنگار محترم کتابخانه مهری که در صفحه آخر است مهر بادامی شاهحسین صفوی است. در این نسخه آیهها زرّین و نام شاه به شنگرف نوشته شده و روی برگ اول یادداشتی به تاریخ 1246هـ.ق مشهود است. احتمالاً این چهاربرگ در اصل در آغاز کتابی از کتب موقوفه مدرسه بوده و سپس جدا شده است.
وقفنامه دیگر، وقفنامه کتابهایی است که از درآمد حمّام موقوفه نقش جهان استنساخ شده است. حمّام نقش جهان اصفهان را، چنانکه از محتوای این وقفنامه برمیآید، شاهسلیمان صفوی وقف کرده بوده است.
این وقفنامه انشای علامه محمدباقر مجلسی، قدّساللّه روحه، است که در آغاز کتابهایی که از درآمد حمّام مذکور استنساخ میشده مکتوب میشده است. اینجانب اکنون سه نسخه سراغ دارم که از این درآمد استنساخ شده و موجود است؛
یکی نسخهای از اربعین علامه مجلسی، قدّسسره، متعلّق به کتابخانه مدرسه علوی خوانسار ـ که آن را در فهرست نسخههای خطی کتابخانه مذکور (چاپ شده در آینه پژوهش شماره 22، ص93) شناساندهام و دیگری نسخهای از المسترشد فی امامة أمیرالمؤمنین علیهالسلام از محمد بن جریر طبری است که در کتابخانه حسینیه شوشتریها در نجف تا این اواخر موجود بوده است.
شیخ آقابزرگ طهرانی، قدسسرّه، در ذریعه (ج21، ص9) از این نسخه یاد کرده است، و نیز در فهرست نسخههای خطی کتابخانه مذکور (نشریه نسخههای خطی، شماره 11ـ12، ص810) به شماره 890 شناسانده شده است.
از این نسخه در تصحیح تازه کتاب المسترشد استفاده شده و تصویر وقفنامه در آغاز این کتاب (ص94) کلیشه شده است و سومی نسخهای از کتاب سلیم بن قیس است که در کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران به شماره (29د) نگهداری میشود.
این دو وقفنامه اخیر هیچیک تماما به خط علامه مجلسی، قدسسره، نیست، و تنها دو سطر آخر آن که تاریخ وقف است در نسخه المسترشد به خط علامه مجلسی، قدسسرّه، است، و نقش مهر شریف وی که ظاهرا «محمد باقرالعلوم» است پایین هر دو دیده می شود. ولی وقفنامه نسخه اربعین تماما به خط مبارک علامه مجلسی طیّباللّه رمسه است.
اینک متن این وقفنامه ها:
وقفنامه کتابهای مدرسه چهارباغ اصفهان
بسماللّه الرحمن الرحیم
حمدی که واقفان اسرار ملک و ملکوت، و ثنائی که عارفان معالم قدس و جبروت، گزارش آن را دیباچه صحایف معرفت و دانائی دانند، و ادای آن را مقدمه کتاب فهم و شناسائی خوانند، خداوند علامالغیوب را رواست که آیات وحدت ذات بیچون، و آثار قدرت کامله از قیاس بیرون را به بیان قلم «کن فیکون» بر اوراق لیل و نهار، و صفحات اجزای روزگار، تحریر و بیان فرمود تا طالبان علوم ربّانی، و جویندگان معارف ایمانی، به کنوز حقایق دانشوری، و رموز دقایق هنرپروری، راه برده، عالم احکام کتابهای آسمانی، و کاشف استار از وجوه الفاظ و معانی گردند.
و رسائل صلوات تامّات، و مجموعههای تسلیمات نامیات، وقف مسکن رسول مبین و صاحب مقام امین، و اوصیای گزین و اولاد معصومین او، صلواتاللّه علیهم أجمعین، را شاید که به تعلیم اصول و فروع دین، و ارشاد به حقّالیقین، صاحبان مدارک و أفهام، و سالکان مسالک پیروی ائمه انام را به منتهیالمطلب فوز ابدی، و حیاةالقلوب سعادت سرمدی رسانیدند، و به هدایت کافیه و دلالت وافیه، سبق جوانان مدرسه ایجاد، و وظیفهخواران زاد معاد را قابل مراتب عالیه ایمان، و ساکن حجرات بهشت جاویدان گردانیدند.
امّا بعد، کشّاف مضامین صدق مفاد، شرح این مقاصد خیر بنیاد است که چون نوّاب کامیاب خلائقمآب، شاهنشاه دینپناه، ظلّاللّه المنصور المؤیّد من عنداللّه، بانی مبانی شریعتپروری، مشیّد ارکان معدلت گستری، باسط بساط عدل و داد، ماحی آیات جور و بیداد، بنده خاکسار آستان سیّد انبیا، چاکر دربار سرور اولیا و اصفیا، خادم عتبات ائمه اثناعشر، مروّج سنن سنیّه حضرت خیرالبشر، علیهم صلواتاللّه الملکالأکبر، واسطه نظام لیالی و ایّام، شیرازه اوراق شهور و اعوام، گردونرفعتی که عنوان منشور باهرالنور شهریاریش به طغرای غرّای «قل اللهمّ مالک الملک تؤتیالملک من تشاء» مطرّز و موشّح است؛ آسمانشوکتی که دیباچه فرمان فرمانفرمایی و جهانداریش به سرلوح زیبای «وآتیناه ملکا عظیما» مزیّن و منقّش است؛ صاحبنسب بزرگوار نبوی، فائزحسب بااعتبار علوی، پشت و پناه اهل ایمان، مظهر آثار لطف و احسان، سلطان سلاطین زمان، پادشاه پادشاه نشان؛ السلطانابنالسلطان والخاقانابنالخاقان، ابوالمظفّر أبوالمنصور شاه سلطانحسین الصفوی الموسوی الحسینی بهادرخان، مدّاللّه تعالی ظلال معدلته علی مفارق الأنام و جعل دولته متّصلةً بدولة [المهدی] علیهالصلاة والسلام، پیوسته انتشار قواعد علوم دین مبین، و اشتهار شعائر شرائع ملّت مستبین حضرت سیّدالمرسلین، علیه افضل صلواتالمصلّین، و تکثیر علمای دین، و ترفیه طالبان علوم سعادتمدار، و تهیئه اسباب تحصیل و تمهید مایحتاج تکمیل آن قوم نبیل را منظور نظر کیمیا اثر، و مرکوز ضمیر منیر حقپرور عدالتگستر نموده، و از خالص مال حلال، مدرسه عدیمالمثال در جنب چهارباغ دارالسلطنه اصفهان،
صانها اللّه تعالی عن طوارق الحدثان، به جهت مسکنی و مأوای ایشان احداث و بنا فرمودهاند، و به فضل خالق انام، آن نیکومقام رتبه اتمام یافته.
لهذا از جمله تهیئه اسباب تحصیل آن فریق توفیقنشان، که تیسیر آنها منظور آن خسرو اهل زمان است، این کتاب را با سایر کتبی که در ظهر هریک وقفیه به همین شرح مرقوم گردیده است، قربةً الیاللّه تعالی و طلبا لمرضاته وقف صحیح لازم مؤبّد شرعی، و حبس صریح جازم مخلّد ملّی نمودند بر شیعیان اثناعشریه، کثّرهم اللّه تعالی بینالبریّة، به این نهج که همیشه در ضبط و تحویل کتابداری که به جهت مدرسه مبارکه مزبوره تعیین میشود،
بوده، هریک از طلبه عظام سکنه مدرسه مذکوره که محتاج به آنها باشند، به تجویز مدرّس مدرسه مزبوره بگیرند، و به قدر احتیاج نگاه داشته از آن منتفع شوند، و زیاده از قدر احتیاج نگاه ندارند. و اگر کسی از شیعیان غیرساکنین آن مدرسه محتاج به آنها باشد و خواهد، بعد از تجویز مدرّس، قبض به مهر به کتابدار مذکور سپارد، و کتاب را گرفته به قدر احتیاج نزد خود نگاه داشته از دارالسلطنه اصفهان بیرون نبرد،
و اگر مدرّس، خاطر به او جمع ننماید و مناسب داند رهن از او گرفته کتاب را به او دهد. و هریک از کتب مزبوره که بردن آن به مشاهد مشرفه به جهت زیارات و سایر اعمال مرغوبه و عبادات مناسب باشد، اگر کسی خواهد و محل اعتماد مدرّس باشد، یا رهن دهد، بعد از تجویز مدرّس و قبض به مهر او جایز است که آن کتاب را به موعد معیّن به نحو مزبور از اصفهان بیرون برد،
و بعد از انتفاع و رفع رجوع بازآورده به کتابدار سپارد، و به هر تقدیر در محافظت آن از تضییع و تلف، کمال اهتمام و سعی نمایند، و مادام که در اصفهان باشد هر ششماه یک مرتبه به نظر مدرّس رسانند تا خاطر خود را از وجود و ضایعشدن آن جمع نماید، و هرگاه باز خواهند و مدرّس اذن جدید دهد باز برده به نحو مسطور از آن بهرهیاب گردند.
و مدرّس مدرسه مبارکه مزبوره در باب منتفع شدن ارباب احتیاج، بل کافّه طلبه علوم و شیعیان از آنها و ضبط از تلف و ضایع شدن، نهایت سعی و اهتمام در هریک از مراتب مزبوره فوق به لوازم آن قیام نماید.
و اعلیحضرت واقف، حرسهاللّه تعالی من جمیعالمخاوف، شرط شرعی فرمودند که کتب مزبوره را نخرند و نفروشند و نبخشند و رهن ننمایند، و در عرصه زوال و انتقال درنیاورند و جمعی که به جهت انتفاع، آنها را نگاه میدارند معطّل نگذارند. و هرگاه اهل علم از آنها منتفع شوند در اوقات شریفه، آن ولیّ نعمت عالمیان و قبلهگاه جهانیان را به دعای خیر یاد نمایند.
تغییردهنده وقف مزبور به لعنتاللّه و نفرین حضرت رسالتپناهی و ائمه معصومین، صلواتاللّه علیهم أجمعین، گرفتار گردد. «فمن بدّله بعدما سمعه فإنّما إثمه علیالذین یبدّلونه إنّ اللّه سمیع علیم»
و اعلیحضرت واقف، جعلهاللّه تعالی آمنا من جمیعالمخاوف، و واقفه علی سبیلالهدی فی کلّالمواقف، ثواب این وقف را قربةً إلیاللّه تعالی هدیه نمودند به ارواح مطهّره حضرات مقدّساتِ سدرهمرتباتِ عرشدرجات، علیهمالسلام، که اوّل ایشان حضرت رسول امین، مختار جناب ربّالعالمین، مقصود از ایجاد افلاک، مخصوص به خطاب لولاک، خاتم انبیا، صلیاللّه علیه و آله و سلّم، و آخر ایشان خاتم اوصیا، هادی راه هدی، به امر خدا غایب، امر و زمان را صاحب، امام بحقّ، پیشوای مطلق، حجّةالرحمن، صلواتاللّه و سلامه علیه، است.
و کان تحریر ذلک فی شهر ربیعالثانی [کذا، والصواب: ربیعالآخر] من شهور سنة عشرین و مائة بعد الألف منالهجرة المقدّسة النبویه، علی مهاجرها آلاف صلاة وسلام و تحیّة.
وقفنامه کتابهایی که از درآمد حمام نقش جهان اصفهان استنساخ شده است
هوالواقف علی الضمائر
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه و سلام علی عباده الذین اصطفی
أمّا بعد فهذا الکتاب المستطاب ممّا عمل و صنع و استنسخ من نماء الحمّام الواقع فی أراضی نقش جهان ببلدة إصفهان، من اوقاف السلطان الأعظم والخاقان الأعدل الأکرم، [ملجأ الأکاسرة و ملاذ القیاصرة، کهفطوائف الاُمم، مولی ملوک العرب والعجم، ناصب رایات العدل والإنصاف، ماحی آثار الفجور والاعتساف] (1)
حیی مراسم الشریعة الغرّاء، مشیّد قواعد الملّة البیضاء، ممهّد أساس الدین المبین، و مروّج آثار آبائه الطاهرین، أعنی السلطان ابن السلطان والخاقان ابن الخاقان، أباالمظفّر سلطان سلیمان الموسوی بهادرخان، شدّاللّه أطناب دولته بأوتاد الخلود، .
و زیّن سریر سلطنته بدُرر العزّ والسعود، فوقفته بأمره الأعلی علیالشیعة الإمامیة الاثنی عشریة وقفا بتّا بَتلاً لایُباع و لایشتری، و لایوهب و لایحبس عن مستحقّه. [و علی من أخذه أن لایحبسه مع عدم حاجته إلیه، و أن یرّده إلیالمتولّی أو من یقوم مقامه فی کلّ ستّة أشهر مرّةً، و مع عدم قضاء وطره یأخذه بإذنٍ جدید] (2)
و جعلت تولیته والنظر فیه (لنفسی ثمّ لمن عیّنتهُ لتولیة أوقافی، لمّ لمن عیّنه هذا المتولّی، و هکذا، ثمّ إلیالعالم المحدّث الصالح المتوطّن فی بلدة إصفهان) (3) [للسیّد الأیّد، الفاضل الکامل، التقی الذکی، الأمیر عین العارفین القمی، وفّقهاللّه تعالی لمراضیه، ثمّ لمن عیّنه السیّد لذلک، و هکذا، ثمّ إلیالعالم المحدّث الصالح المتوطّن فی بلدة قم أو بلدة إصفهان، صانهما اللّه عنالحدثان] (4) و مع التشاحّ إلی من أخرجته القرعة منهم. «فمن بدّله بعدما سمعه فإنّما إثمه علی الذین یبدّلونه».
و کتب الداعی لخلود الدولة القاهرة: محمّد باقر بن محمّدتقی المجلسی، عفی عنهما، فی شهر (ذیالقعدةالحرام) (5) [رجب الأصبّ] (6).
لسنة خمس و تسعین بعد الألف [الهجریة] (7).
والحمدللّه أوّلاً و آخرا، و صلّیاللّه علی سیِّدالمرسلین محمد و عترته الأکرمین.
محل مهر علامه مجلسی
این صورت وقفنامهای است که در نسخه اربعین و المسترشد آمده است و چنانکه ملاحظه میشود وقفنامه اربعین و المسترشد هر دو به سال 1095هـ.ق نوشته شده است، ولی وقفنامه کتاب سلیم به سال 1107هـ.ق نوشته شده، و چون تفاوتهای بسیاری با آن دو وقفنامه دارد، متن کامل آن را هم میآوریم:
بسماللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه و سلامه علی عباده الذین اصطفی، أمّا بعد فهذا الکتاب المستطاب ممّا عمل و صنع و استنسخ من نماء الحمّام الواقع فی أراضی نقش جهان ببلدة اصفهان، من اوقاف السلطان المشکور المبرور المحبور، الواصل إلی رحمةاللّه الغفور، ناصب رایات العدل فی زمانه، و مروّج الدین المبین فی عهده و أوانه، الخاقان الغریق فی بحار الرحمة والغفران، السلطان سلیمان، رفعهاللّه إلی أعلی غُرَف الجنان فی روحٍ و ریحان، فوقفتُه بـأمره الأعلـی ـ حسبـما رسمه فی الوقفیة الشرعیة و شرطه فی الحجّة الملیة ـ علی الشیعة الإمامیة الاثنیعشریة وقفا بتّا بَتلاً لایباع و لایشتری و لایوهب و لایُحبس عن مستحقّه. و علی من أخذه أن لایحبسه مع عدم حاجته إلیه، و أن یرّده إلی المتولّی أو من یقوم مقامه فی کلّ ستّة أشهر مرّةً، و مع عدم قضاء وطره یأخذه بإذنٍ جدید.
و جعلتُ تولیته والنظر فیه لنفسی ثمّ لمن عیّنتهُ لتولیة أوقافی، ثمّ لمن عیّنه هذا المتولّی، و هکذا، ثمّ إلیالعالم المحدّث الصالح المتوطّن ببلدة إصفهان، و مع التشاحّ إلی من أخرجته القرعة منهم. «فمن بدّله بعدما سمعه فإنّما إثمه علیالّذین یبدّلونه».
و کتـب الداعی لخلـود الدولـة القاهـرة: محمّدباقـر بن محمّـدتقی المجلسی، عفی عنهما، فی شهر ربیـعالأوّل سنة سبـع و مائة بعـد ألف، والحمـدللّه أوّلاً و آخـرا، و صلّـیاللّه علی سیّدالمرسلین و عترته الأکرمین.
محل مهر علامه مجلسی قدّس سرّه
پی نوشت :
1- این قسمت فقط در نسخه اربعین است و در نسخه المسترشد نیامده است. ، م
2- این قسمت فقط در نسخه اربعین است و در نسخه المسترشد نیامده است. .
3- مابین دو پرانتز فقط در المسترشد آمده است و به جای آن در اربعین عبارت دیگری است که در دو کروشه نهادهام.
4- مابین دو کروشه فقط در اربعین است.
5- مابین دو پرانتز فقط در المسترشد آمده است و به جای آن در اربعین عبارت دیگری است که در دو کروشه نهادهام.
6- مابین دو کروشه فقط در اربعین است.
7- مابین دو کروشه فقط در اربعین است.
منبع:
نویسنده: رضا مختاری
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}